آذر ماه 6

خوبم. دیگه حالم اونقدرا بد نیست. دارم زندگی میکنم. کار میکنم. مهمونی میرم. میرقصم. دور خودم میچرخم. جوری که هیچ کس  به گرد پامم نمیرسه.
گاهی وقتها فقط.. مثل الان که گوشه واگن قطار ایستادم و سیروان داره تو گوشم میخونه.. زنها کنارم نشستن و صحبت میکنن و من نمی شنوم.. همین الان که زن فروشنده تو مترو، سبزی کوهی میفروشه و عطرش همه جا رو پر کرده.. الان که برای خودم اس ام اس فرستادم و به خودم ادوایس دادم که خوب باشم.. که وقتی همه هستن و هیچ کس نیست.. من هستم کنار خودم. دستمو محکم گرفتم و مراقبم هستم.. تا ته دنیا.. این وقتها فقط یه چیزی ته دلم خالیه.. خالی و عمیق..
خوبم اما.. من زندگی رو می بلعم.. عطش من به زندگی.. همیشه باعث میشه آخر آخرش حالم خوب شه..


on the way home- یکشنبه 23 آذر 92 - شب - سرما

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد